بازيل رابينسون عضو فرهنگستان بريتانيا و سرپرست بخش هنري موزه ويكتوريا آلبرت لندن درباره آثار فرشچيان معتقد است: «پيبردن به راز و رمز تصاوير مشكل است و براي درك مفاهيم آثار فرشچيان بايد با عرفان، ادبيات فارسي، انديشهها و باورهاي نهفته او آشنايي داشت.»
نقاشي سنتي ايران هنري ساده و صريح -در واقع هنر تصوير كتاب- و از معاني پوشيده و نمادگراييهاي رواني به طور كلي دور بوده است. تصاوير كتب شاهنامه فردوسي و يا خمسه نظامي بيانگر ساده و بيپيرايه دقايقي است كه در داستانها آمده، اما با همه زيبايي و دلفريبياي كه هنرمند نقاش در ايجاد آن توانا بوده است.
حتي در نسخ خطي كتبي كه محتواي آن فاقد هر گونه جنبه داستاني بوده -نظير ديوان حافظ يا مثنوي مولوي- اگر هم به ندرت تصاويري نقش بسته اغلب واقعگرايانه و منطبق با رويدادهاي داستان بوده است، به عنوان مثال در مورد حافظ هنگامي كه شاعر از بازي چوگان و يا از شراب به صورت تمثيلي يا عرفاني ياد ميكند نقاش آشكارا بازي چوگان يا سروري از سرمستي را تصوير كرده است يا در مورد مثنوي مولوي كه البته نسخ خطي آن بسيار كم است نقاش تصاوير خود را بيشتر محدود به برخي داستانهاي متن كرده و در اين تصاوير كوششي براي نماياندن تعابير عرفاني و يا بيان پيامهاي معنوي نشده است.
نقاشي سنتي ايران پس از ادوار تكويني خود در دوران مغول كه با نقوشي درشت و نمايان آغاز شد، به تدريج گسترش يافت و از دوران ريزهكاريهاي دقيق و رنگآميزيهاي اعجابانگيز مكتب هرات گذشت، به شيوههاي پرشكوه اوايل عهد صفوي پيوست و بعد به مرحله حالات احساسي و همچنين خطوط و قلمگيريهاي ماهرانه در قرن هفدهم رسيد. فرشچيان وارث چنين سنت غني و متنوع است.
در آثار او عناصر هر يك از مراحل تكامل نقاشي ايران ديده ميشود. اما برتر از اينها مهارت خارقالعاده فرشچيان در ترسيم خطوط و نقاشي در هم پيچيده و مواج است كه به عنوان وجه تمايز هنر، بيننده را تحت تاثير قرار ميدهد. امتيازي كه رضا عباسي و پيروان او آن را به استادي و مهارت به كار گرفته بودند، اما در انتخاب موضوع و نيز شيوه ترسيم، نقاشيهاي فرشچيان به طور كلي با آثار پيشينيان او متفاوت است.
وي البته ويژگي ذاتي و ممتاز عواطف ايراني را درباره شعر و تخيلات شاعرانه داراست و نيز توفيق بازتابي اين عواطف را در آثار خود به دست آورده است. نقاشيهاي فرشچيان تصاوير بسيط و سادهاي نيستند كه همچون نقوش دوران تيموري و صفوي بيانگر داستاني باشند. به عكس، اين نقاشيها را تعابير تصويري از عوالم دروني نقاش بايد دانست. به همين دليل پيبردن به راز و رمز اين تصاوير مشكلتر از ملاحظه پيروزي رستم بر ديو سفيد است.
در واقع براي درك بهتر مفاهيم پوشيده در اين نقوش، آشنايي با عرفان و ادبيات فارسي و انديشهها و باورهاي نهفته در آنها براي بيننده ضروري است. اگر چه كمتر كساني در ميان غيرايرانيان ميتوانند ادعاي چنين الفتي را با منابع فارسي داشته باشند، معهذا يك هنردوست ميتواند همچنان تحت نفوذ قدرت زيبايي نقاشيهاي فرشچيان قرار گيرد و استادي و كمال مهارت وي را تحسين كند.
او به راستي وارث شايسته يك سنت ديرپاي درخشان است.
نامه به فرشچيان:
تخيل خلاق كردارهاي يزداني تكرار ميشوند؛ كردارهاي اهريمني ميميرند. (ت.ج.شوچنگو)
جناب آقاي محمود فرشچيان بسيار محترم؛ كارمندان موزه دولتي ت.ج.شوچنگو در شهر كيف، پايتخت اوكراين، سپاسگزاري و ارادت عميق خود را خدمت شما ابراز ميدارند.
تقريبا در سرتاسر ماههاي بهار امسال، نمايشگاه نقاشيهاي بسيار هنري و عميقا فلسفي شما كه در اشكال زميني، تكوين معنوي جهان و جايگاه انسان در آن را مصور ميكنند، در تالارهاي موزه برپا بود. تنها هنرمندي كه نشاني از خداوند بخشنده مهربان در اوست ميتواند شاهكارهايي اين چنين بيمانند بيافريند كه در آنها كردارهاي معنوي و دستاوردهاي نوع انساني، دستكم در دو هزار سال گذشته، تا اين پايه محسوس و طبيعي بازتاب يافته است و اين همه حساسيت را شما در طريق نيكي، روشني، و هماهنگي گستردهايد، طريقي كه گامبهگام هر دو هنرمند و بيننده را به ساحت علوي خواست متعالي و مطلوب لطف خداوندي نزديكتر ميكند.
ما با گامنهادن در جهان شخصيتهاي آثار شما اندك سختيهاي دنيوي انسانها را از ياد ميبرديم. جانهاي ما كمكم از بيهودگي تباهيناپذير جنجالهاي روزمره آسوده ميشد و آنگاه شخصيتهاي آثار شما درخشانتر و روشنتر ديده ميشدند، و سرانجام در پاكي و شفافيت چون پرتو آفتاب ميگشتند. اميدوارم آشناييام با آثار خلاقه شما ادامه يابد. به يادبود خاطره دلنشين هنرتان، تابلوي بسيار زيباي «طبال دوردست» شما را با خود داريم كه در مجموعه ما و در كنار ميراث خلاقه «ت.ج.شوچنگو» نابغه اوكرايني چون مرواريدي تا ابد خواهد درخشيد.
استاد گرامي، آرزومنديم كه در همه كارهايتان بخت يارتان باشد و كوششهاي خلاقهتان سالها و سالها ادامه يابد و ما را به سوي ملكوت جاوداني خداوند هدايت كند.
با احترامات فائقه؛ ل.زينچوك منتقد و هنرشناس موزه ت.ج.شوچنگو / كيف / اوكراين
نقل از: كتاب چهرههاي ماندگار